زن تا موقعی که در حجاب است است حق است موقعی که از حجاب در آمده است وجهه ی خلقی پیدا می کند.وقتی وجهه ی خلقی پیدا کرد دیگر تواناییش شکسته می شود . این است که حجاب برای زن یک احترام است که زن بیشتر شبیه به خداوند شود .و اگر می خواهند ((عصمت اعظم ))را به صورت شکل زنی در بیاورد ظاهرا به بهترین شکل در می آورد که بهتروزیباتر از این چهره در نظام هستی پیدا نمی شود .لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره در عالم هرگز زنی پیدا نمی شود چه اینکه مشابه چهره پیغمبر و امیرالمومنین هرگز در عالم بافتی پیدا نمی شود . حال که این عصمت کبرای الهی را در حضرت صدیقه طاهره تجلی کرده است او آنچنان در حجاب قرار می گیرد که فقط امیر المومنین لیاقت دیدار همچنین جمالی را خواهد داشت . که به او گفتنند :((زهرای عزیز اگر علی ابن ابیطالب نبود برای تو هرگز در عالم کفوی پیدا نمی شد ))چون زن وشوهر باید کفو هم دیگر باشند .در مسائل فقهیه فرموده اند :شوهر وزن سعی کنند در سن ومسائل خانوادگی ومسائل اخلاقی هم کفو باشند هم کفو که باشد با همدیگر در امور زندگی دچار مشکل نمی شوند .جناب امیر المومنین کفو صدیقه طاهره است وحضرت فاطمه زهرا ء (س)کفو علی (ع ) است. *** لازم به ذکر است که مراد حجاب حجاب اسلامی وقرآنی چادر است (اشهد ان سید تنا فاطمه الزهراء عصمه الله الکبری حجه الله علی الحجج) سلام به همه ی زنانیکه به زن بودن خود افتخار میکنند ودورود خدا به ناجی زمان امام خمینی (ره) بت شکن زمانه و نایب امام زمان امام خامنه ای که ناجی ما ایرانیان وتمام پیروانش که در سراسر دنیا زندگی مکنند به خود ببالند .از دامن زن مرد به معراج می رسد مصداق کلام گوهر با ر امام دیدید ودیدند زنان در عرصه جنگ هم پیروز میدان بودن چنان پل استراتژیکی از درون خانه ها تا میادین جنگ احداث کردن که قویترین فرماندهان نظامی جهان نتوانست ان را شناسای کنند تا در صدد انهدامش برایند همان فرستادن مردان به جبهه ها جنگ نمونه بارز موفقیت زنان در تمام میادین بودموفق بودن چون توکل انها همیشه به خدای سبحان است .اما بعد نویسنده از کلیه زنان مخاطب میخواهد تا در این میدان اقتصادی وتجاری هم با همدلی و وحدت با دهکده همکاری لازم را داشته باشند تا دهکده بتواند پروژه ای را که در دست دارد برای میلیاردر شدن زنان به یک موفقیت چشمگیر جهانی تبدیل بشود تازنان در این عرصه هم حرف اول را بزنند 2-هدف دیگر دهکده عضو گیری از همه علاقمندان به یک تجارت بین المللی برای قدرتمند کردن زنان در بعد اقتصادی است که همگی برای تبلیغ به عضویت در امدن زنان در دهکده جهانی زنان باید کوشا باشند3- هدف دیگر دهکده هوشیاری بیداری بصیرت داشتن زنان در عصر حاضر است مبادا کالای ابزاری برای دشمنان اسلام و دنیاپرستان باشند تمام گوششان به دهان رهبر عظیم الشان امام خامنه ای باشد که چه دستور میدهند تا مااطاعت کنیم چون تمام گوش ایشان به دهان ولی عصر امام زمان عج است اگر میخواهیم همیشه در هر عرصه پیروز میدان باشیم باید مطیع ولایت باشیم چون همه ما را برای خودشان میخواهند اما او ما را به خدا میخواهد نزدیک کند ما انشاالله کاری کنیم که در ان کار خدا فقط راه داشته باشد به خطا نخواهیم رفت وجاده ای را که ولی امر برای ما نقشه اش را کشیده پیروی کنیم هیچ وقت گم نخواهیم شد حال که همه ابزار سفر تجارت دنیا و اخرت را داریم واگر با بصیرت کامل در این راه حرکت کنیم صد در صد پیروز میدان هستیم زنان بیایم بالاترین وبزرگترین کارخانه صادرات فکر و اندیشه را در دهکده جهانی زنان کلیدش را که با توکل بخدا است روشن کنیم عزیزان کمک کنید ما بزرگترین دهکده جهانی زنان را با حداکثر 20میلیون زن راه اندازی کنیم پس بشتابید برای عضو شدن چون ما بزودی بزرگترین تجارت بین المللی را با دستان پر توان زنان پیرو حضرت خدیجه (س) که بزرگترین تاجر قرن وسخاوتمند ترین زن تاریخ بشریت بود که اسلام را بیمه کرد اغاز خواهیم کرد سلاطین ایوبی) دهکده جهانی زنان

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 74
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 708
بازدید ماه : 1206
بازدید کل : 83746
تعداد مطالب : 873
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 2



فرهنگی. مذهبی .اقتصادی .هنری .ورزشی ا.موزشی. تفریحی



کدام افراد بدون حساب وارد اتش میشوند

 

کدام افراد بدون حساب وارد آتش می شوند؟

سه شنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۱۱ ق.ظ

هر چند که شاید برخی از ما دیگران را جهنمی و خود را بهشتی می‌دانیم در حالیکه ممکن است خدای نکرده خودمان اهل جهنم آن هم از نوع بی‌حسابش باشیم.

 

 

در ادامه به روایاتی اشاره می‌شود که در آنها به معرفی برخی از این افراد پرداخته شده است:

 

 

1ـ امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

 

 

الثَّلَاثَةُ الَّذِینَ یُدْخِلُهُمُ اللَّهُ النَّارَ بِغَیْرِ حِسَابٍ‏ فَإِمَامٌ جَائِرٌ وَ تَاجِرٌ کَذُوبٌ وَ شَیْخٌ زَانٍ.[1]

 

 

سه گروهی که خداوند بدون حساب وارد در آتش می‌کند عبارتند از: پیشوای ظالم، تاجر دروغگو و پیرمرد زناکار.

 

 

2ـ عده‌ای نیز هستند که از ریشه به یگانگی خدا ایمان نیاورده‌اند و مسیر شرک و کفر را پیموده‌اند آن‌ها هم صلاحیت حساب و کتاب و رسیدگی به اعمال را ندارند و بی حساب وارد جهنم می‌شوند.چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:

 

 

خداوند متعال همه خلایق را محاسبه می‌کند، مگر کسی که به خدا شرک آورد پس او را بدون حساب به سوی جهنم برند.[2]

 

 

چرا که شرط قبولی اعمال اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست. «شرک» آتش سوزانی است که شجره اعمال آدمی را می‌سوزاند. شرک صاعقه‌ای است که تمام محصول زندگی او را به آتش می‌کشد و همچون طوفانی است که اعمال آدمی را متلاشی می‌سازد و با خود می‌برد.

 

 

3ـ جناب سلیم بن قیس از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می‌کند که ایشان فرمودند امت اسلام به 73 فرقه تقسیم می‌شوند و فقط یک فرقه از آن‌ها اهل نجات است و سایر 72 فرقه بدون حساب وارد آتش می‌شوند:

 

 

جَمِیعُ تِلْکَ الْفِرَقِ الِاثْنَتَیْنِ وَ السَّبْعِینَ هُمُ الْمُتَدَیِّنُونَ بِغَیْرِ الْحَقِّ النَّاصِرُونَ لِدِینِ الشَّیْطَانِ الْآخِذُونَ عَنْ إِبْلِیسَ وَ أَوْلِیَائِهِ هُمْ أَعْدَاءُ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَعْدَاءُ رَسُولِهِ وَ أَعْدَاءُ الْمُؤْمِنِینَ یَدْخُلُونَ النَّارَ بِغَیْرِ حِسَاب‏.[3]

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

 

[1]. خصال، ج1، ص80.

 

 

[2]. حق الیقین، ج2، ص303.

 

 

 

[3]. کتاب سلیم بن قیس، ج2، ص606.


:: برچسب‌ها: کدام افراد بدون حساب وارد اتش میشوند,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)

 

اين روزنامه در آخرين نسخه هفتگي خود با چاپ عكسي از ويراتو راهب بودايي، وي را با عنوان چهره ترور بودايي معرفي كرد و دولت ميانمار نيز در پي اين اقدام ، از انتشار اين شماره مجله استريت تايم ممانعت بعمل آورد.
ایرنا: مجله استريت تايمز ميانمار در گزارشي از تشديد درگيري و خشونت ها عليه مسلمانان دراين كشور، يك راهب بودايي را عامل بروز حوادث خونين در ميانمار معرفي كرد. 

اين روزنامه در آخرين نسخه هفتگي خود با چاپ عكسي از ويراتو راهب بودايي، وي را با عنوان چهره ترور بودايي معرفي كرد و دولت ميانمار نيز در پي اين اقدام ، از انتشار اين شماره مجله استريت تايم ممانعت بعمل آورد. 
 
شبكه تلويزيون دولتي ميانمار اين اقدام را به منظور جلوگيري از درگيري بيشتر بين بوداييان و مسلمانان عنوان كرد. 
 
ويراتو از راهبان افراطي بودايي است كه مسلمانان را تهديدي براي امنيت ملي ميانمار معرفي مي كند و خواستار اعمال محدود بيشتر عليه آنان است. 
 
 
 
افزايش خشونت عليه مسلمانان در ايالت راخين تاكنون باعث كشته شدن ۶۵۰ نفر، ناپديد شدن ۱۲۰۰ نفر و آوارگي بيش از ۱۰۰ هزار نفر از مسلمانان ميانماري شده است. 
 
دولت ميانمار حقوق شهروندي مسلمانان اين كشور را به رسميت نمي شناسد و آنان را مهاجراني مي داند كه از كشورهاي اطراف به ميانمار آمده اند. 
 
طبق گزارش سازمان ملل ،جمعيت حدود ۸۰۰ هزار نفري مسلمانان ميانمار بزرگترين اقليت مذهبي است كه تاكنون مورد تبعيض، خشونت و كشتار قرار گرفته اند. 
 
 
 
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
عامل خشونت در میانمار
اين روزنامه در آخرين نسخه هفتگي خود با چاپ عكسي از ويراتو راهب بودايي، وي را با عنوان چهره ترور بودايي معرفي كرد و دولت ميانمار نيز در پي اين اقدام ، از انتشار اين شماره مجله استريت تايم ممانعت بعمل آورد.
ایرنا: مجله استريت تايمز ميانمار در گزارشي از تشديد درگيري و خشونت ها عليه مسلمانان دراين كشور، يك راهب بودايي را عامل بروز حوادث خونين در ميانمار معرفي كرد. 

اين روزنامه در آخرين نسخه هفتگي خود با چاپ عكسي از ويراتو راهب بودايي، وي را با عنوان چهره ترور بودايي معرفي كرد و دولت ميانمار نيز در پي اين اقدام ، از انتشار اين شماره مجله استريت تايم ممانعت بعمل آورد. 
 
شبكه تلويزيون دولتي ميانمار اين اقدام را به منظور جلوگيري از درگيري بيشتر بين بوداييان و مسلمانان عنوان كرد. 
 
ويراتو از راهبان افراطي بودايي است كه مسلمانان را تهديدي براي امنيت ملي ميانمار معرفي مي كند و خواستار اعمال محدود بيشتر عليه آنان است. 
 
 
 
افزايش خشونت عليه مسلمانان در ايالت راخين تاكنون باعث كشته شدن ۶۵۰ نفر، ناپديد شدن ۱۲۰۰ نفر و آوارگي بيش از ۱۰۰ هزار نفر از مسلمانان ميانماري شده است. 
 
دولت ميانمار حقوق شهروندي مسلمانان اين كشور را به رسميت نمي شناسد و آنان را مهاجراني مي داند كه از كشورهاي اطراف به ميانمار آمده اند. 
 
طبق گزارش سازمان ملل ،جمعيت حدود ۸۰۰ هزار نفري مسلمانان ميانمار بزرگترين اقليت مذهبي است كه تاكنون مورد تبعيض، خشونت و كشتار قرار گرفته اند. 
 
 
 

:: برچسب‌ها: عامل خشونت در میانمار,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)

 

پاسخ آیت الله العظمی صافی به یک سؤال
امام زمان (عج) در کجا اقامت دارند؟

حضرت مهدي ـ أرواحنا فداه ـ در چه مکاني اقامت دارند؟ وچگونه زندگي مي نمايند؟ خوراک، غذا، لباس وخوابگاه ايشان چگونه است واز کجا تهيه مي شود؟

 

به گزارش خبرگزاری عتبات ، حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در پاسخ به این پرسش  که آیا حضرت ولی عصر عج در مکان خاصی حضور دارند و چگونه زندگی می کنند پاسخ داده اند که در آستانه فرا رسیدن نیمه شعبان تقدیم منتظران قدوم مبارکش می‌گردد.

سؤال:

در عصر غيبت کبري، حضرت مهدي ـ أرواحنا فداه ـ در چه مکاني اقامت دارند؟ وچگونه زندگي مي نمايند؟ خوراک، غذا، لباس وخوابگاه ايشان چگونه است واز کجا تهيه مي شود؟

پاسخ معظم‌له:

اصولاً بايد توجه داشت که اگر در موضوع غيبت، اينگونه نقاط مکتوم بماند، ايجاد شک وشبهه اي نمي نمايد؛ چنانکه روشن شدن آن نيز در ثبوت واثبات اصل غيبت مداخله اي ندارد؛ ووقتي غيبت شخص امام عليه السلام ومخفي بودن ايشان معقول ومنطقي باشد (چنانکه هست وبه آن ايمان داريم) مخفي بودن اين خصوصيات به طريق اولي معقول ومنطقي خواهد بود وجهل به اين گونه امور، دليل بر هيچ مطلبي نخواهد شد.

اين پرسش ها، با پرسش از اينکه امام هم اکنون در چه نقطه اي است؟ يا با ما چند متر يا چند هزار کيلومتر فاصله دارد؟ يا امروز چه غذائي ميل فرموده است؟ يا چند ساعت استراحت کرده وچه مقدار راه پيمائي نموده فرقي ندارد وبي اطلاعي ما از آن به جائي ضرر نمي زند، وعقيده اي را متزلزل نمي سازد، خدائي که به حکمت بالغه و قوه قاهره ومصلحت تامه خود، امام را در پرده غيبت قرار داده است، قادر است اين خصوصيات را نيز طبق مصلحت از مردم پنهان سازد.

مع ذلک براي اينکه به اين پرسش، پاسخ مختصري داده شود، عرض مي کنيم بر حسب آنچه از بعضي از احاديث، وحکايات معتبر استفاده مي شود، امام ـ روحي له الفدا ـ در غيبت کبري در مکان خاصي ودر شهر معيني استقرار دائم ندارند که از آن مکان وآن شهر خارج نگردند وبه محل ديگر تشريف نبرند، بلکه براي انجام وظايف وتکاليفي به مسافرت وسير وحرکت، انتقال از مکاني به مکان ديگر، مي پردازند؛ ودر اماکن مختلف بر حسب بعضي از حکايات، زيارت شده اند. واز جمله شهرهائي که مسلم به مقدم مبارکشان مزين شده است، مدينه طيبه؛ مکه معظمه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمين، سامرا، مشهد، قم و بغداد است؛ ومقامات واماکني که آن حضرت در آن اماکن تشريف فرما شده اند، متعدد است؛ مانند مسجد جمکران قم، مسجد کوفه، مسجد سهله، مقام حضرت صاحب الامر در وادي السلام نجف ودر حلّه.
 
 
پایان پیام.
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)

 

پاسخ آیت الله العظمی صافی به یک سؤال
امام زمان (عج) در کجا اقامت دارند؟

حضرت مهدي ـ أرواحنا فداه ـ در چه مکاني اقامت دارند؟ وچگونه زندگي مي نمايند؟ خوراک، غذا، لباس وخوابگاه ايشان چگونه است واز کجا تهيه مي شود؟

 

به گزارش خبرگزاری عتبات ، حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در پاسخ به این پرسش  که آیا حضرت ولی عصر عج در مکان خاصی حضور دارند و چگونه زندگی می کنند پاسخ داده اند که در آستانه فرا رسیدن نیمه شعبان تقدیم منتظران قدوم مبارکش می‌گردد.

سؤال:

در عصر غيبت کبري، حضرت مهدي ـ أرواحنا فداه ـ در چه مکاني اقامت دارند؟ وچگونه زندگي مي نمايند؟ خوراک، غذا، لباس وخوابگاه ايشان چگونه است واز کجا تهيه مي شود؟

پاسخ معظم‌له:

اصولاً بايد توجه داشت که اگر در موضوع غيبت، اينگونه نقاط مکتوم بماند، ايجاد شک وشبهه اي نمي نمايد؛ چنانکه روشن شدن آن نيز در ثبوت واثبات اصل غيبت مداخله اي ندارد؛ ووقتي غيبت شخص امام عليه السلام ومخفي بودن ايشان معقول ومنطقي باشد (چنانکه هست وبه آن ايمان داريم) مخفي بودن اين خصوصيات به طريق اولي معقول ومنطقي خواهد بود وجهل به اين گونه امور، دليل بر هيچ مطلبي نخواهد شد.

اين پرسش ها، با پرسش از اينکه امام هم اکنون در چه نقطه اي است؟ يا با ما چند متر يا چند هزار کيلومتر فاصله دارد؟ يا امروز چه غذائي ميل فرموده است؟ يا چند ساعت استراحت کرده وچه مقدار راه پيمائي نموده فرقي ندارد وبي اطلاعي ما از آن به جائي ضرر نمي زند، وعقيده اي را متزلزل نمي سازد، خدائي که به حکمت بالغه و قوه قاهره ومصلحت تامه خود، امام را در پرده غيبت قرار داده است، قادر است اين خصوصيات را نيز طبق مصلحت از مردم پنهان سازد.

مع ذلک براي اينکه به اين پرسش، پاسخ مختصري داده شود، عرض مي کنيم بر حسب آنچه از بعضي از احاديث، وحکايات معتبر استفاده مي شود، امام ـ روحي له الفدا ـ در غيبت کبري در مکان خاصي ودر شهر معيني استقرار دائم ندارند که از آن مکان وآن شهر خارج نگردند وبه محل ديگر تشريف نبرند، بلکه براي انجام وظايف وتکاليفي به مسافرت وسير وحرکت، انتقال از مکاني به مکان ديگر، مي پردازند؛ ودر اماکن مختلف بر حسب بعضي از حکايات، زيارت شده اند. واز جمله شهرهائي که مسلم به مقدم مبارکشان مزين شده است، مدينه طيبه؛ مکه معظمه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمين، سامرا، مشهد، قم و بغداد است؛ ومقامات واماکني که آن حضرت در آن اماکن تشريف فرما شده اند، متعدد است؛ مانند مسجد جمکران قم، مسجد کوفه، مسجد سهله، مقام حضرت صاحب الامر در وادي السلام نجف ودر حلّه.
 
 
پایان پیام.
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)

 

 

شخص دوم وهابيت كيست؟

تاريخ انتشار:1392/04/05 09:57
يكي از مشكلات جدي مسلمان (چه شيعه و چه سني)، وهابيت تكفيري است و از طرفي، آشنايي با عقايد و عملكرد وهابيت تكفيري و نقد آنها يكي از نيازهاي جدي جوامع مسلمان است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبري، سلسله مباحث وهابيت‌شناسي كه توسط حضرت آيت‌الله جعفر سبحاني تدريس شده است، تقديم مخاطبان گرامي مي شود: 

پديدآورنده وهابيت ابن تيميه در قرن هشتم بود و پس از چهار قرن خموشي اين فرقه به وسيله محمّد بن عبد الوهاب در قرن دوازدهم (قمري) رشد و نمو كرد. 

محمّد بن عبد الوهاب، اهل نجد است،‌ يعني در نجد بزرگ شده است پدري دارد بسيار عالم و فاضل و ورع و متقي، و به تمام معنا مرد مذكي، امّا فرزندش بر خلاف روش او است.

وي متوّلد 1115 هجري قمري. متوفّاي 1206 ه.ق است. تا پدر بود افكار خودش را ابراز نمي‌كرد. بعد از فوت پدر، در سال 1160 كم كم همان افكار ابن تيميّه را گرفت و احيا كرد.

امّا خيلي از ابن تيميّه جلوتر زد، چون گاهي ابن تيميّه برخي از توسل‌ها را تجويز كرده است. ابن تيميّه كتابي دارد به نام « الاذكار» كه چاپ هم شده است در آنجا دارد كه عبدالله بن عمر يك شب يا يك روز پاهايش خوابيد، رنج مي‌برد از اين كه پاهايش به خواب مي‌رود، متوسّل به پيغمبر اكرم صلّي الله و آله شد و گفت: يا محمّد! بعد از توسل پا باز شد، اين را نقل مي‌كند و اين را تجويز مي‌كند، امّا همين محمّد بن عبد الوهّاب كه استادش محمّد بن تيميّه است همين را تجويز نمي‌كند. اينجا هم با استادش مخالف است ايشان كتابهاي ابن‌تيميّه را مطالعه كرد و تمام مطالب ايشان را به نحو ديگر مطرح كرد، امّا خيلي سختتر و كوبنده‌تر.

چگونه مكتب محمد بن عبد الوهاب گسترش يافت؟

عرض كردم كه ابن تيميّه در دمشق ظهور كرد، دمشق در آن زمان مركز علم و دانش بود، ولي ايشان در منطقه نجد، منطقه‌اي كه امّيّت و بي سوادي و اعراب فراوانند. يعني آنهايي كه نه آگاهي از كتاب دارند و نه از سنّت دارند، و فقط از پدر و مادر مسائلي را شنيده‌اند و غالبا اعرابند و بياباني، در آنها نفوذ كرد.

بازوي مكتب ايشان آل سعود است. به اين معنا كه آل سعود با ايشان هم پيمان شدند و در همان اوايل گفتند كه ما حاضريم بازوي نظاميّه شما باشيم. به يك شرط اينكه امور ديني با شما و نسل شما باشد، سياست و حكومت با ما و نسل ما باشد و الآن هم بر همين پيمان باقي هستند، از همان زماني كه پيمان بستند در تمام اين چند قرن حكومت نظامي‌گري و قدرت در دست آل سعود است و فتوا و موقوفات و غنائم همه و همه دست شيخ و آل شيخ است. و الآن هم كه مفتي دارند از آل شيخ است، اينها پشت ايشان را گرفته‌اند، و به اصطلاح پشت سر او ايستادند، و اين مكتب را كم كم در نجد گسترش دادند ولي در عين حال دولت عثماني احساس خطر مي‌كرد و كرارا بر اينها حمله كرد و اينها را گرفت و بست، منتها اينها در نقطه‌اي زندگي مي‌كردند كه عثماني‌ها نمي‌توانستند در آنجا دوام بياورند. از اين رو كم و بيش و جسته و گريخته تبليغ مي‌كردند تا اينكه خلافت عثماني در اوائل 1300 شمسي فرو ريخت و حكومت اسلامي‌ رفت و كشورهاي اسلامي ‌كه يك كشور بودند، تبديل به چند كشور شدند، عجوز استعمار انگلستان قرار شد كه نجد و حرمين شريفين را در اختيار آل سعود قرار دهد. فلذا با قوه و قدرت حرمين شريفن را گرفتند، از نجد كه منطقه شرقي است تا مكه، طائف و جده در قلمرو اينها قرار گرفت، باز اينها نتوانستند اشاعه دهند مگر روزي كه نفت در سرزمين اينها پيدا شد، قدرت دلار و قدرت ريال از يك طرف، از طرف كساني را كه تربيت كرده بودند براي اشاعه‌ي مكتب، سبب شد كه اين مكتب از خارج حرمين به جاي ديگر هم منتقل شود.

به بيان ديگر گروهي را با زر خريدند و گروهي را هم با زور مطيع خود ساختند. يعني اگر زر و زور از دست اينها گرفته شود اين مكتب در دنيا مشتري ندارد.

بايد دانست كه در اين مكتب چيزي نيست كه جوان بتواند به آن بگرود، امّا از آنجايي كه حرمين دست اينها است، منبر مكّه و مدينه دست اينها است و از آن طرف قدرت ريالي دارند و استعمار هم با اينها هم فكر هست و هماهنگ، از اين رو توانستند در دنيا خودشان را نشان بدهند، امّا تحت همين همايش و برنامه.

تبين مفهوم توحيد و شرك بهترين راه براي بطلان مكتب وهابيت

در ميان مسائلي كه ما بايد فشار بياريم مسئله‌ي توحيد است، اگر ما بتوانيم كه توحيد و شرك را معناي درست كنيم و حقيقت توحيد را بيان كنيم، خواهيم ديد كه موحّد كيست و مشرك كيست.

آنها اساس كارشان توحيد است، در واقع خودشان را سپاه توحيد ميدانند، و ديگران را متهم به سپاه شرك مي‌كنند، ما بايد توحيد و مراحل توحيد را خوب بيان كنيم تا ديده شود كه موحّد كيست و غير موحّد كيست، زيرا با صرف گفتن اينكه ما موحّد و شما مشرك هستيد يا بالعكس كار حل نمي‌شود، مفتاح و كليد اين مكتب تبيين مفهوم توحيد و شرك است.

توحيد و مراتب آن

توحيد مراتبي دارد برخي از مراتبش فعلا براي ما مطرح نيست مثلاً توحيد در ذات و آن اين است كه خدا يكي است و براي او صانعي نيست و نيز براي او همتا نيست. تعبير اينكه خدا يكي است در مقابل بايد بگوييم كه همتايي برايش نيست، اينكه بگوييم يكي هست و دو تا نيست غلط است، بايد بگوييم كه يكي هست و همتا و شريكي ندارد. و اين مسئله‌اي است كه همه‌ي مسلمانان و همه پيروان ابراهيم بر اين توحيد معتقد هستند، به اين مي‌گويند توحيد ذاتي.

توحيد در ذات

توحيد ذاتي دو مرحله دارد:

1- خدا همتا ندارد، 2- خدا بسيط است و جزء ندارد و قرآن به هر دو اشاره كرده است.

مثلاً در سوره توحيد كه همگي آن را مي‌خوانيم مي‌فرمايد: «و لم يكن له كفوا احد» اشاره به اين است كه همتا و مثل و نظير ندارد، در آغاز آيه مي‌فرمايد: «قل هو الله احد»، احد يعني موجود بسيط است جزء ندارد. چون اگر مركب باشد، «كل» در تحقق خود محتاج جزء مي‌شود و محتاج نمي‌تواند خداي واجب الوجود باشد، باز در آيات ديگر هم اشاره به توحيد به معناي يكتا (كه خدا همتا ندارد و هم اشاره به توحيد به اين معنا كه خدا جزء ندارد، بسيط است و مركب از دو چيز نيست دارد)، منتها اين مسئله فعلا نه براي آنها مطرح است و نه براي ما مطرح مي‌باشد.

توحيد در صفات

دومين مسئله، مسئله‌ي توحيد در صفات است. توحيد در صفات اين است كه خداوند منان داراي صفات جمال و كمال است، قدرت دارد علم دارد، امّا علم و قدرت او عين ذات او است نه اينكه يك طرف ذات باشد و طرف ديگر قدرت. قدرت عين ذات اوست، علم عين ذات اوست، حيات عين ذات اوست، اين مسئله از خصايص اماميّه است، يعني ديگران حتي اشاعره معتقد به اين مسئله نيستند كه صفات عين ذات خداست، بلكه همه‌ي آنها مي‌گويند كه صفات زائد بر ذات است.

ولي ما فعلا اين مسئله را مطرح نمي‌كنيم و آن براي جاي خودش موكول مي‌كنيم، لازم به ذكر است كه اين مسئله ادله‌ي روشني دارد كه در جاي خودش بيان شده است.

البته مسئله مهم عبارت است از: توحيد در خالقيت، توحيد در ربوبيت و توحيد در عبادت. كه در جلسه‌ي آينده هر سه توحيد را بيان خواهيم كرد. 
کد خبر: 40989 
انتهای پیام /*
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)

 

 

شخص دوم وهابيت كيست؟

تاريخ انتشار:1392/04/05 09:57
يكي از مشكلات جدي مسلمان (چه شيعه و چه سني)، وهابيت تكفيري است و از طرفي، آشنايي با عقايد و عملكرد وهابيت تكفيري و نقد آنها يكي از نيازهاي جدي جوامع مسلمان است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبري، سلسله مباحث وهابيت‌شناسي كه توسط حضرت آيت‌الله جعفر سبحاني تدريس شده است، تقديم مخاطبان گرامي مي شود: 

پديدآورنده وهابيت ابن تيميه در قرن هشتم بود و پس از چهار قرن خموشي اين فرقه به وسيله محمّد بن عبد الوهاب در قرن دوازدهم (قمري) رشد و نمو كرد. 

محمّد بن عبد الوهاب، اهل نجد است،‌ يعني در نجد بزرگ شده است پدري دارد بسيار عالم و فاضل و ورع و متقي، و به تمام معنا مرد مذكي، امّا فرزندش بر خلاف روش او است.

وي متوّلد 1115 هجري قمري. متوفّاي 1206 ه.ق است. تا پدر بود افكار خودش را ابراز نمي‌كرد. بعد از فوت پدر، در سال 1160 كم كم همان افكار ابن تيميّه را گرفت و احيا كرد.

امّا خيلي از ابن تيميّه جلوتر زد، چون گاهي ابن تيميّه برخي از توسل‌ها را تجويز كرده است. ابن تيميّه كتابي دارد به نام « الاذكار» كه چاپ هم شده است در آنجا دارد كه عبدالله بن عمر يك شب يا يك روز پاهايش خوابيد، رنج مي‌برد از اين كه پاهايش به خواب مي‌رود، متوسّل به پيغمبر اكرم صلّي الله و آله شد و گفت: يا محمّد! بعد از توسل پا باز شد، اين را نقل مي‌كند و اين را تجويز مي‌كند، امّا همين محمّد بن عبد الوهّاب كه استادش محمّد بن تيميّه است همين را تجويز نمي‌كند. اينجا هم با استادش مخالف است ايشان كتابهاي ابن‌تيميّه را مطالعه كرد و تمام مطالب ايشان را به نحو ديگر مطرح كرد، امّا خيلي سختتر و كوبنده‌تر.

چگونه مكتب محمد بن عبد الوهاب گسترش يافت؟

عرض كردم كه ابن تيميّه در دمشق ظهور كرد، دمشق در آن زمان مركز علم و دانش بود، ولي ايشان در منطقه نجد، منطقه‌اي كه امّيّت و بي سوادي و اعراب فراوانند. يعني آنهايي كه نه آگاهي از كتاب دارند و نه از سنّت دارند، و فقط از پدر و مادر مسائلي را شنيده‌اند و غالبا اعرابند و بياباني، در آنها نفوذ كرد.

بازوي مكتب ايشان آل سعود است. به اين معنا كه آل سعود با ايشان هم پيمان شدند و در همان اوايل گفتند كه ما حاضريم بازوي نظاميّه شما باشيم. به يك شرط اينكه امور ديني با شما و نسل شما باشد، سياست و حكومت با ما و نسل ما باشد و الآن هم بر همين پيمان باقي هستند، از همان زماني كه پيمان بستند در تمام اين چند قرن حكومت نظامي‌گري و قدرت در دست آل سعود است و فتوا و موقوفات و غنائم همه و همه دست شيخ و آل شيخ است. و الآن هم كه مفتي دارند از آل شيخ است، اينها پشت ايشان را گرفته‌اند، و به اصطلاح پشت سر او ايستادند، و اين مكتب را كم كم در نجد گسترش دادند ولي در عين حال دولت عثماني احساس خطر مي‌كرد و كرارا بر اينها حمله كرد و اينها را گرفت و بست، منتها اينها در نقطه‌اي زندگي مي‌كردند كه عثماني‌ها نمي‌توانستند در آنجا دوام بياورند. از اين رو كم و بيش و جسته و گريخته تبليغ مي‌كردند تا اينكه خلافت عثماني در اوائل 1300 شمسي فرو ريخت و حكومت اسلامي‌ رفت و كشورهاي اسلامي ‌كه يك كشور بودند، تبديل به چند كشور شدند، عجوز استعمار انگلستان قرار شد كه نجد و حرمين شريفين را در اختيار آل سعود قرار دهد. فلذا با قوه و قدرت حرمين شريفن را گرفتند، از نجد كه منطقه شرقي است تا مكه، طائف و جده در قلمرو اينها قرار گرفت، باز اينها نتوانستند اشاعه دهند مگر روزي كه نفت در سرزمين اينها پيدا شد، قدرت دلار و قدرت ريال از يك طرف، از طرف كساني را كه تربيت كرده بودند براي اشاعه‌ي مكتب، سبب شد كه اين مكتب از خارج حرمين به جاي ديگر هم منتقل شود.

به بيان ديگر گروهي را با زر خريدند و گروهي را هم با زور مطيع خود ساختند. يعني اگر زر و زور از دست اينها گرفته شود اين مكتب در دنيا مشتري ندارد.

بايد دانست كه در اين مكتب چيزي نيست كه جوان بتواند به آن بگرود، امّا از آنجايي كه حرمين دست اينها است، منبر مكّه و مدينه دست اينها است و از آن طرف قدرت ريالي دارند و استعمار هم با اينها هم فكر هست و هماهنگ، از اين رو توانستند در دنيا خودشان را نشان بدهند، امّا تحت همين همايش و برنامه.

تبين مفهوم توحيد و شرك بهترين راه براي بطلان مكتب وهابيت

در ميان مسائلي كه ما بايد فشار بياريم مسئله‌ي توحيد است، اگر ما بتوانيم كه توحيد و شرك را معناي درست كنيم و حقيقت توحيد را بيان كنيم، خواهيم ديد كه موحّد كيست و مشرك كيست.

آنها اساس كارشان توحيد است، در واقع خودشان را سپاه توحيد ميدانند، و ديگران را متهم به سپاه شرك مي‌كنند، ما بايد توحيد و مراحل توحيد را خوب بيان كنيم تا ديده شود كه موحّد كيست و غير موحّد كيست، زيرا با صرف گفتن اينكه ما موحّد و شما مشرك هستيد يا بالعكس كار حل نمي‌شود، مفتاح و كليد اين مكتب تبيين مفهوم توحيد و شرك است.

توحيد و مراتب آن

توحيد مراتبي دارد برخي از مراتبش فعلا براي ما مطرح نيست مثلاً توحيد در ذات و آن اين است كه خدا يكي است و براي او صانعي نيست و نيز براي او همتا نيست. تعبير اينكه خدا يكي است در مقابل بايد بگوييم كه همتايي برايش نيست، اينكه بگوييم يكي هست و دو تا نيست غلط است، بايد بگوييم كه يكي هست و همتا و شريكي ندارد. و اين مسئله‌اي است كه همه‌ي مسلمانان و همه پيروان ابراهيم بر اين توحيد معتقد هستند، به اين مي‌گويند توحيد ذاتي.

توحيد در ذات

توحيد ذاتي دو مرحله دارد:

1- خدا همتا ندارد، 2- خدا بسيط است و جزء ندارد و قرآن به هر دو اشاره كرده است.

مثلاً در سوره توحيد كه همگي آن را مي‌خوانيم مي‌فرمايد: «و لم يكن له كفوا احد» اشاره به اين است كه همتا و مثل و نظير ندارد، در آغاز آيه مي‌فرمايد: «قل هو الله احد»، احد يعني موجود بسيط است جزء ندارد. چون اگر مركب باشد، «كل» در تحقق خود محتاج جزء مي‌شود و محتاج نمي‌تواند خداي واجب الوجود باشد، باز در آيات ديگر هم اشاره به توحيد به معناي يكتا (كه خدا همتا ندارد و هم اشاره به توحيد به اين معنا كه خدا جزء ندارد، بسيط است و مركب از دو چيز نيست دارد)، منتها اين مسئله فعلا نه براي آنها مطرح است و نه براي ما مطرح مي‌باشد.

توحيد در صفات

دومين مسئله، مسئله‌ي توحيد در صفات است. توحيد در صفات اين است كه خداوند منان داراي صفات جمال و كمال است، قدرت دارد علم دارد، امّا علم و قدرت او عين ذات او است نه اينكه يك طرف ذات باشد و طرف ديگر قدرت. قدرت عين ذات اوست، علم عين ذات اوست، حيات عين ذات اوست، اين مسئله از خصايص اماميّه است، يعني ديگران حتي اشاعره معتقد به اين مسئله نيستند كه صفات عين ذات خداست، بلكه همه‌ي آنها مي‌گويند كه صفات زائد بر ذات است.

ولي ما فعلا اين مسئله را مطرح نمي‌كنيم و آن براي جاي خودش موكول مي‌كنيم، لازم به ذكر است كه اين مسئله ادله‌ي روشني دارد كه در جاي خودش بيان شده است.

البته مسئله مهم عبارت است از: توحيد در خالقيت، توحيد در ربوبيت و توحيد در عبادت. كه در جلسه‌ي آينده هر سه توحيد را بيان خواهيم كرد. 
کد خبر: 40989 
انتهای پیام /*
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)

 

تصاویری جدید از غار حرا

سه شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۴۹ ب.ظ

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰۹۲/۰۴/۰۴
 
 
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)

 

تصاویری جدید از غار حرا

سه شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۴۹ ب.ظ

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰۹۲/۰۴/۰۴
 
 
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)

 

نایبان خاص حضرت مهدى علیه السلام در دوران غیبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ شیعه بودند که «نواب اربعه» نامیده شده‏اند. اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از:

1 - ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى

2 - ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى

3 - ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى

4 - ابو الحسن على بن محمد سَمَرى

البته امام زمان علیه‌السلام، وکلاى دیگرى نیز در مناطق مختلف مانند: بغداد، کوفه، اهواز، همدان، قم، رى آذربایجان، نیشابور و... داشت که به وسیله این چهار نفر، که در رأس سلسله مراتب وکلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت مى‏رساندند.

 

نخستین واسطه امام و مردم، عثمان بن سعید بود که پیشتر از جانب امام هادی و امام حسن عسکری علیه السلام نیز به مقام سفارت منصوب شده بود.

 

 

 

پس از درگذشت عثمان بن سعید، فرزند وی، محمد بن عثمان به فرمان امام زمان علیه السلام منصب پدر را بر عهده گرفت.

شیخ طوسی درباره این پدر و پسر آورده که نامه‌های صاحب الامر علیه السلام توسط عثمان بن سعید و پسرش ابو جعفر محمدبن عثمان به دست شیعیان و خاصان پدرش ابو محمد علیه السلام می‌رسید. این نامه‌ها حاوی امر و نهی و پاسخ به سؤالات شیعیان بود.

 

 

 

محمد بن عثمان در آخر جمادی الاول سال 304 یا 305 هجری از دنیا رفت. هنگامی که حال او در بستر بیماری روبه وخامت گذاشت جماعتی از شیعیان بر بالین وی گرد آمدند و به او گفتند: اگر حادثه‌ای برایتان پیش آید چه کسی به جای شما خواهد بود؟ او در پاسخ گفت: این ابوالقاسم حسین بن روح بن ابوبحر نوبختی، جانشین من است. او سفیر بین شما و صاحب الامر، وکیل او و مورد اطمینان و امین است. به او رجوع کنید و در کارهای مهم به او اعتماد کنید. مرا امر شده بود که این را ابلاغ کنم و ابلاغ کردم.

 

 

 

حسین بن روح نوبختی از زمره 10 کارگزار محمد بن عثمان در بغداد بود و سال‌های درازی را با او همکاری و معاشرت داشت. این کارگزاران با شیعیان در ارتباط بودند و به امور آنان سامان می‌دادند. وی در ماه شعبان سال 326 هجری در گذشت.

آخرین سفیر، ابوالحسن علی بن محمد سمری بود که به وصیت حسین بن روح نوبختی از جانب حضرت صاحب الامر علیه السلام به این منصب انتخاب شد. وی پس از گذشت سه سال در نیمه شعبان سال 329 هجری چشم از جهان فروبست.

 

 

 

قبر این چهار بزرگوار که به «نواب اربعه» مشهورند در شهر بغداد واقع شده است.

 

 
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)