گفتگو
لطفا خودتان را معرفی کنید .
خیال عبداللهی هستم، ۴۶ ساله، دیپلمه، خانه دار، مادر، کارآفرین و البته موسس و مدیر شرکت «عصاره گل بابونه» .
خانم عبداللهی بفرمایید که ایده و کار شما چیست؟
کار ما در واقع جمع آوری گیاهان دارویی ، فرآوری آنها و ارایه محصولات دارویی، آرایشی و بهداشتی است .
چگونه به این حیطهی کاری کشیده شدید ؟
راستش من از کودکی روحیه متفاوتی نسبت به دیگران داشتم . کنجکاو بودم، دوست داشتم کار بکنم، استقلال مالی داشته باشم. به محدودیتهایی که جامعه و سنت به زن تحمیل میکند توجه میکردم و سعی میکردم زیر بار این فشارها نروم.
نرفتید؟
تا حدی سعی کردم راه خودم را بروم ، یک رضایت نسبی هم دارم. اما مگر میشود با همه جنگید ؟ با خانواده، مردم و نگاهشون، با جامعه و فرهنگ و سنت، حتی با تاریخ و سنت و شاید مذهب؟ بسیار سخت است؛ بدون شک اگر این محدودیتها نبودالان اینجا نبودم. وضعیت بسیار بهتری داشتم و موفقتر میشدم.
یعنی خودتان را آدم موفقی نمیدانید؟
چرا، تقریباً خودم را موفق میدانم . بهویژه وقتی به همه موانعی که سر راهم بوده فکر میکنم احساس رضایت میکنم. اما میتوانستم موفقتر باشم اگر تمرکز بیشتری روی کارم داشتم و به دیگران کمتر اهمیت میدادم.
نظر مردم چقدر اهمیت دارد؟
بسیار کم! شما همیشه کارِ درست را انجام دهید. نگران نظر مردم که اکثراً قضاوت ، دخالت، و نظرات غیر دقیق است نباشید. البته هستند آدمهای دلسوزی که شما را باور دارند و قصد کمک به شما دارند. اما برای کسانی که زیاد همرنگ جماعت نیستند نظر بقیه اکثراً آزاردهنده و دلسردکننده است.
شما خانه داری هم میکنید ؟
البته، من هم خانواده دارم و این وظیفه ایست که بر عهدهام گذاشته شده و انجام میدهم. چاره دیگری ندارم.
خانم عبداللهی چگونه این ایده گیاهان دارویی به ذهنتان رسید؟ از کجا شروع شد؟
راستش جزییاتش را به خاطر ندارم . ولی از همان اوائل مطالعاتی در زمینه طبیعت و خواص گیاهان داشتم . عصارهگیری و جوشاندههایی که به صورت سنتی درست میشد را دیده بودم . بعداً با توجه به روحیاتی که خودم داشتم و عرض کردم تصمیم گرفتم که اینکار را به شکل بهتری انجام بدهم.
چرا به سراغ طبیعت رفتید؟
گیاهان و محصولات طبیعی بیشماری در طی میلیونها سال روی زمین وجود داشتهاند که خواص بیشماری دارند و هنوز پر از ناشناختهها هستند. مواد موثر بسیاری از این گیاهان و میوه ها برای بیماریهای مختلف و یا کاربردهای مربوط به زیبایی و سلامت مفید هستند. من چون خودم مطالعه زیاد میکنم به این مسایل اشراف داشتم و این را یک فرصت میدانستم که در آینده به آن خیلی بیشتر پرداخته میشود . همینطور هم شده است. الان تعداد عطاریها و مغازههای داروهای گیاهی به طرز چشمگیری زیاد شده است. این یعنی مردم به طبیعت روی آورده اند و جواب گرفتهاند . در کشورهای پیشرفته خیلی بیشتر از اینجا به طبیعت بها داده میشود و روی آن کار شده است.
کارتان را چطوری شروع کردید؟
در ابتدا خودم به دشت و کوه میرفتم و گیاهها رو جمع میکردم. سپس عصارهی اینها را میگرفتم و در ظرفهای سادهای اینها را به مغازهها میبردم و آنجا برای فروش میگذاشتم . یا سرکههای متنوعی تولید میکردم و کارهایی از این قبیل. کارهای مشابه زیادی انجام دادهام.
در این مقطع چه مشکلاتی داشتید؟
عدم حمایت خانواده و بهویژه پسرم، درآمد پایین، و تنها بودن در این کار که کار سختی بود.
چرا ادامه دادید پس؟
چرا ادامه ندهم ؟ که تا آخر عمر خانهداری بکنم ؟ که خواستهها و هدفهایم را نادیده بگیرم؟ که وابسته مالی همیشگی داشته باشم به همسرم؟ که تجربه جدیدی کسب نکنم؟ انگیزههای زیادی داشتم برای ادامه مسیر. مسیری که طی کردنش به زحمتش میارزد.
سرمایه شروع و توسعه کسب و کارتان را چگونه تامین کردید؟
بیشتر سرمایه از کارهای قبلی خودم بود. در ابتدا که سرمایه نیاز نداشتم، بعدها کم کم بخشی از درآمدم را جمع میکردم و کارم را با آن توسعه میدادم. مثلاً دستگاه های مورد نیاز را خریداری میکردم، زمین اجاره میکردم، نیروی اضافی استخدام میکردم و غیره.
کارتان را چگونه گسترش دادید؟
کارهای مختلفی برای گسترش کارم انجام دادم. اسمم را به دیگران شناساندم، شرکت ثبت کردم. برای جمعآوری گیاه از مردم روستاها کمک میگرفتم و گیاهان جمع آوری شده را از آنها خریداری میکردم. بعدها دستگاههای مورد نیازم را به مرور خریدم. زمین خریدم و به کاشت گیاهان دارویی پرداختم و به مرور در طی سالهای طولانی کارم را گسترش دادم.
در حال حاضر وضعیت کسب و کارتان چگونه است؟
شرکتی که من دارم مدیریتش میکنم حداقل در شهرهای استان جز یکی دو شرکت موفق در این زمینه است. محصولات زیادی را با مجوز و کیفیت قابل قبول ارایه میکنیم. افراد زیادی را به صورت مستقیم و غیر مستقیم درگیر این کار کردهایم و درکل راضی هستم اما میتوانستیم جایگاه بهتری داشته باشیم. البته این حرف را همیشه میشود گفت.
برای توسعه کارتان طرح تجاری هم تهیه کردید؟
نه ، یعنی چیزی هم از این مسایل نمی دانستم . همه چیز یا در ذهنم بود یا روی تکههای کاغذ.
آیا آموزش یا دوره خاصی هم دیدید؟
نه متاسفانه ، حتی به سختی به کتاب خوب دسترسی داشتم. شاید اگر فرصتهای آموزشی یا کمک افراد موفق را داشتم وضعیت بهتری داشتم. در واقع من معتقد هستم که کارآفرینی اکتسابی است. محیط و فرصتهایی که در این محیط هست نقش بسیار مهمی دارد. به همین دلیل است که مثلا به امریکا میگویند سرزمین فرصت ها.
مشکل اصلی در حیطه کاری شما چیست؟
مشکلات که زیاد هستند. نبود حمایت دولت، کیفیت پایین محصولات که دلیل اصلیش کمبود امکانات و دستگاههای مدرن است. شاید دلیل آن هم عدم حمایت دولت باشد و مشکلات بسیار دیگر.
خانم عبداللهی شما تاکنون شکست هم خوردید در این راه؟
اوه تا دلت بخواهد! بدون شکست موفقیتی در کار نیست. باید آنقدر شکست بخورید تا به اندازه کافی تجربه کسب و کنید و نتیجه بگیرید .
چه دانش و مهارتی برای این کار مورد نیاز است؟
وقتی آدم علاقه داشته باشد و روحیه اینجور کارها را داشته باشد کم کم میداند چکار باید بکند. چی باید یاد بگیرد. به طور کلی اگر بگویم، باید آدم اجتماعی باشید و بتوانید با همه، حتی با آدمهای مشکلدار کنار بیاید چون مجبورید. باید حساب کتاب کارتان را نگه دارید و با اعداد میانه خوبی داشته باشید. باید کتابهایی در مورد مدیریت یا تخصصتان بخوانید. مدرک دانشگاهی هم اگر داشته باشید که خیلی خوب است. البته نه همیشه، گاهی میتواند اثر منفی داشته باشه.
چقدر به کار گروهی اعتقاد دارید ؟
[خنده ] [مکث]، ذات کار گروهی خوب است اما من تجربه خوبی در این زمینه ندارم. مایل نیستم زیاد توضیح بدهم ولی ما ایرانیها مشکلات اساسی در این زمینه داریم. کاش اخلاق و انصاف داشتیم در کارهای تیمی، البته نمیخواهم بگویم همه اینطوری هستند .
خانم عبداللهی شما چقدر مطالعه می کنید؟
من تحصیلات زیادی به معنای تحصیلات رسمی نداشتم اما کتاب زیاد میخوانم. بیشتر در حوزه علوم انسانی. از فلسفه و روانشناسی بگیر تا اقتصاد و کارآفرینی. به نظرم کتابها هزاران برابر بیشتر از چیزی که فکرش را بکنیم مفید هستند. فقط کسانی منظور من را درک می کنند که یک جورهایی اعتیاد دارند به کتاب. اصلا یک مشکل اصلی کارآفرینان این است که کتاب خیلی کم میخوانند. همسرم گاهی به من میگوید که تو باید مدرس میشدی و بس. [با خنده] شاید منظورش این باشد که کاش کارآفرین نمیشدم!
در آخر بفرمایید چه توصیههایی برای دیگرانی دارید که در ابتدای راه هستند؟
توصیههای زیادی میتوانم برایتان داشته باشم. چیزی که بهش میگویند شکست و من بهش میگویم نتیجهی تصمیم گیری خود آدم، اجتناب ناپذیرند . اگر میخواهید موفق شوید پس ناچارید شکست بخورید. به قول تولستوی، آدم با همه چیز کنار میآید حتی با مرگ عزیزانش. شکستهای کاری که چیزی نیست. ظرفیت آدم بیشتر از این حرفهاست. از طرفی تصور ما از شکست از خود شکست سخت تر است. پس آینده و هدفهایتان را فدای ترستان از شکست نکنید. مثل کودکی که میخواهد راه رفتن را یاد بگیرد. اگر خیلی از شکست میترسید میتوانید چهار دست و پا راه رفتن را انتخاب کنید!
دیگر اینکه کتاب خوب بخوانید، خودتان را رشد بدهید. بهتر شوید، البته نه از دیگران، از خودتان بهتر شوید. جامعه و سنت با روشهای پیچیدهای زنها را عقب نگه میدارد. از هر لحاظ، خودتان باید این عقب افتادگی را جبران بکنید وگرنه بدون اینکه بفهمید جا خواهید ماند از همه چیز و درگیر چیزهای بیارزش خواهید شد. در بهترین حالت، زمانی به این مسئله پی میبرید که دیگر خیلی دیر شده است.
با کسانی که موفق شدهاند صحبت بکنید. از آنها یاد بگیرید. چرخ را دوباره اختراع نکنید.
در نهایت به خودتان اعتماد داشته باشید و امید داشته باشید. امید حتی اگر واهی باشد بهتر و موثرتر از نا امیدی است.
متشکرم از وقت و حرفهای گرانبهایتان.
:: برچسبها: انگیزه بگیرید آینده و هدفهایتان را فدای ترستان از شکست نکنید خیال عبداللهی, با ایده بهرهوری از گیاهان دارویی کار خود را آغاز کرد ,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
|